صد جام به هم خورد و لبی تر نشد امشب
از عطر تو این شهر معطر نشد امشب
رفتم به سرچاه که پایان بپذیرم
با من کسی افسوس برادر نشد امشب
صد عربده سردادم پ صد نعره کشیدم
از نالهٔ من گوش کسی کر نشد امشب
تقدیر مرا خندهٔ تلخ تو مقدر نشد امشب
هی نامه نوشتم برسد دست تو امشب
هر جرعهٔتلخی که نشستیم و نخوردیم
با خندهٔ تلخ تو برابر نشد امشب
در حسرت آغوش تو شب رفت و سحر شد
افسوس به جز حوصله ام سر نشد امشب
[ بازدید : 324 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]