تو که بروی...
جغرافیای خانه امان...
با تو کوچ می کند....
و از تاریخ...
فقط چند کشته و زخمی می ماند
تو که بروی....
باید پنجره را بست
و بی امان به جان گریه افتاد
تو که بروی...
فقط تو نمیروی...
جان من هم
در گذر همان تاریخ مسخره...
آرام آرام
در پی تو...
از من خواهد رفت