مینویسم فقط به عشقی "اصفانا اصفانی" بخدا لهجِمون دارِد اِز بین میرِد!
(یک) که که مال: درموردی وسایلی طرف به کار میره! مثلا وقتی یه "اصفانی" عصبانیه میگد دس به این که که مال نذار!
(دو) که که لا کوکو گذاشتن: یعنی پنهان کردنی یه کاری اشتباه!
(سه) که که گلی چوق کردن: یعنی یه کاری اشتباهی را انجام بدی آ همه جا جار بزنی!
نکته: چوق یعنی چوب
(چار) که که خوری نکن: یعنی حرفی مفت نزن!
(پنج) به چرخی که که افتادن: یعنی به نکبتا بدبختی افتادن!
(شیش) که که کون نشسته: درموردی افرادی که کسی آدم حسابشون نمیکند به کار میرد!
(هفت) که که تو کونش ماسید: وقتی هوا سردس این حرفا میزنند!
(هشت) چه که که خوریا: یعنی چه غلطا
عشقسا اصفاااااااان (یک) کِوِره: یعنی کثیف! مثلا میگن دساد کوره بسس، یعنی دساد خیلی کثیفس!
(دو) چوس چِلِسمه: یعنی صمیمی شدن! مثلا میگن اینا باهم جلدی چوس چلسمه شدن، یعنی زودی صمیمی شدن!
(سه) چلسمه: هله هوله "چلسمه به تنهایی این معنیا میده"
(چار) اندِری کوندِری: مترادفی چوس چلسمه شدنه، یعنی صمیمی شدن!
(پنج) چوس گره زدن: یه کاریا اشتبا انجام دادن!
(شیش) چوس کاری: یه کار اشتبایا پنهونی انجام دادن! بیشتر درموردی بچا به کار میرد که یهو ساکت میشند آ چوس کاری میکنند!
(هفت) ریده ی: برا آدمای لاغرا دسا پا چلفتی به کار میرد!
(هشت) چِقِر:چیزی که سفت شده آ دیگه قابلی استفاده نیس! مثلا میگن این غذا چِقِر شدس، یعنی سفت شدس!
(نه) زِرتِش غم سوز شد: ضایع شد، خِراب شد! درموردی انسان یعنی حالش گرفته شد آ درموردی وسایل یعنی خِراب شد!
(ده) پیزدان: درموردی کسای به کار میرد که کسی هیچی حسابشون نمیکنه آ برا ما آدِم شد
[ بازدید : 577 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]